آستانه اشرفیه
آستانۀ اشرفیه \ āstāne-ye ašrafiy[y]e\ ، شـهـرستـان و شهری در استان گیلان.
شهرستان آستانۀ اشرفیه
این شهرستان در کنارۀ شرقی سفیدرود با 384 کم2 مساحت، از شمال به دریای مازندران، از خاور و جنوب به شهرستان لاهیجان، و از باختر به کوچصفهان و لشتنشا محدود است. این شهرستان شامل دو شهر آستانۀ اشرفیه و کیاشهر است ( نشریۀ...). جمعیت شهرستان مطابق سرشماری 1385ش، 092‘108تن (221‘32 خانوار) است (درگاه...). در این شهرستان 19 زیارتگاه وجود دارد.
از بناهای تاریخی این شهرستان میتوان از اینها نام برد: بقعۀ آقا سید محمد بن امام جعفر صادق (ع) در آستانۀ اشرفیه، بقعۀ آقا سید حسن بن امام موسى کاظم (ع) در دهکدۀ حسینآباد آستانه، بقعۀ آقا سید جانی بن امام موسى کاظم (ع) در دهکدۀ سیاهکوچۀ آستانه، بقعۀ آقا سید محمد بن امام رضا (ع) در کماچال آستانه، بقعۀ آقاپیرمزار در نیاکوی آستانه، چندین بقعۀ دیگر در روستاهای این شهرستان، و نیز مسجد دهشال (ستوده، 179-192؛ ایرانشهر، 1389). آرامگاه دکتر محمد معین، ادیب و لغتشناس ایرانی، نیز در این شهر در کنار حشمترود قرار دارد.
شهر آستانۀ اشرفیه
آستانۀ اشرفیه مرکز شهرستان است که در تلفظ محلی به آن «پیله آسّونه» گفته میشود. این شهر با ´58 °49 طول شرقی و ´15 °37 عرض شمالی، در 36 کیلومتری شرق رشت (مرکز استان)، و 7 کیلومتری شمال غربی شهر لاهیجان قرار دارد. جمعیت آن طبق آخرین سرشماری (1385ش)، 363‘36 تن (565‘10 خانوار) است (درگاه).
این شهر در قدیم «کوچان» نام داشته است. کاشانی در تاریخ اولجایتو از کوچیان نام برده، که احتمالاً صورت دیگر همین نام است (ص 60). پس از به خاک سپردن آقا سید حسن یا سید ابراهیم، معروف به سلطان جلالالدین اشرف، فرزند امام موسى کاظم(ع) در آنجا، بهتدریج نام کوچیان فراموش، و نام آستانۀ اشرفیه متداول شد. اسکندربیک منشی نام این روستا را آستانه یاد کرده، و آن را از توابع لاهیجان بهشمار آورده است (ص 514). رابینو نیز از آستانه نام برده، و شرحی دربارۀ آن بهدست داده است. به گفتۀ او، هر سال در فصل ابریشم جمعیت انبوهی برای زیارت بقعۀ سلطان جلالالدین اشرف رهسپار این شهر میشدند و بازار بزرگی که در آنجا ساخته شده بود، منبع سود سرشاری برای صاحبان آن بوده است (ص 373).
آب و هوای این شهر، همانند دیگر جاهای گیلان، معتدل و مرطوب است. از مهمترین محصولات کشاورزی آن میتوان برنج و بادامزمینی را نام برد ( آمارنامۀ کشاورزی، 1362ش، 137- 138؛ همان، 1363ش، 201 بب ).
مهمترین صنایع این شهر عبارتاند از کارخانۀ تولیدی پارچۀ سیمینبافت، کارخانۀ پلاستیکسازی، کارخانۀ فرغونسازی، شرکت تولیدی گیلانمرغ و شمار زیادی کارخانۀ چوببری و برنجکوبی. دامپروری نیز در این شهر رایج است ( آمارنامۀ استان...، 111).
از آداب و رسوم قابل ذکر این شهر، مراسم پنجشنبهبازار است که روزهای پنجشنبۀ هر هفته گروهی از روستاییان اطراف را به آنجا میکشاند (پاینده، 232). اما هنگامی که رابینو از این شهر بازدیده کرده است، در آنجا هفتهای دو روز، دوشنبهها و پنجشنبهها، روز بازار بوده است (ص 67).
مهمترین اثر تاریخی و دیدنی این شهر همان بقعۀ سیدجلالالدین اشرف است. این بنا را ظاهراً نخستینبار در 311ق/ 923مگوهرشاد خانم، دختر کیارستم، بنا نهاد و زینت کرد. به روایت نویسندۀ کتاب سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان، در 1275ق/ 1858م هنگامی که میخواستند این آستانه را که خراب شده بود، دیگربار بسازند، به کتیبهای دست یافتند که در آن نام بانی بقعه، گوهرشاد خانم، آمده بود (ص 163). اما این روایت را دیگر اسناد تاریخی تأیید نکردهاند. پس از 1275ق چند بار دیگر بنای این بقعه گرفتار سیلابهای سپیدرود شد و یکسره از میان رفت. آخرینبار در 1350ش، این بقعه را که خراب شده بود، بهطور کامل بازسازی کردند و گنبد و ضریح جدیدی بر روی آن ساختند و ضریح قدیم را نیز به امامزاده آقا سید محمد بردند.
مآخذ
اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی؛ آمارنامۀ استان گیلان (1363ش)، سازمان برنامه و بودجۀ استان گیلان، تهران، 1364ش؛ آمارنامۀ کشاورزی (1362ش)، وزارت کشاورزی، شم 19؛ همان (1363ش)، شم 35؛ ایرانشهر، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، تهران، 1343ش، ج 2؛ پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355ش؛ درگاه ملی آمار؛ رابینو، یاسنت لویی (ض: ه . ل. رابینو)، ولایات دارالمرز ایران: گیلان، ترجمۀ جعفر خمامیزاده، تهران، 1350ش؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1351ش، ج 2؛ سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان، بهکوشش مسعود گلزاری، تهران، 1355ش؛ کاشانی، عبدالله بن محمد (ض: ابوالقاسم عبدالله بن محمد القاشانی)، تاریخ اولجایتو، بهکوشش مهین همبلی، تهران، 1348ش؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، نسخۀ دیجیتال، وزارت کشور، تهران، مهر 1388.